تابلو شدن در سطح تیم ملی(یک داستان واقعی)

این یک داستان واقعی هست

چندوقت پیش من و دوست دخترم  مکان نداشتیم این دفعه اون تو کف منم که همیشه تو کف اقا چیکار کنیم  چیکار نکنیم بریم کجا ؟ تو پارک! پشت بوته ها! خونه رفیقم! تو سینما! تو راپله خونه ما! خلاصه هیچ گزینه ای باقی نمونده بود به جز سینما اق ما رفتیم سینما منم ریلکس لب و دستو وغیره رو شروع کردم دوستم رنگو رو براش نمونده بود امپرش روی هزار بود اقا این دستش رو کرد تو شلوار من از توی شلوار رفت توی شورت من  منو میگی فضا بودم حالا بگذریم دست من کجا بود این شلوار من از این بندیا بود یعنی با بند بسته میشد نه زیپ داشت نه دکمه خیلی سفت بود اینم دستش رو به زحمت کرد اون تو من تو حال خودم بک دفعه این یارو که تو سینما چراغ قوه داره  داشت میومد طرف ما اقا من به این میگم دستت رو در بیار زود باش یارو داره میاد طرف ما اینم هر کاری میکنه نمیتونه هل هم شده من دارم بند رو باز میکنم تاریک بود گره کور خورد خلاصه یارو مشکوک شد اینا چرا اینقدر وول میخورن اقا این اومد قشنگ بغل من چراغ قوه رو انداخت روی پای من قشنگ دست اونو دید دقت هم کرد مطمئن هم شد من هم خودم رو ریلکس نشون میدادم ولی اگه یه پخ بهم میگفت به غلط کردن میافتادم فکر کنم یک دقیقه بالای سر من بود بعد رفت دمش گرم به روی خودش هم نیاوردبعد بهش میگم دیدا میگه خوب چیکار کنم بهش گفتم تو اخر منو به گا میدی خلاصه هنوز یادم نرفته  احساس ترس احساس خجالت احساس شرم احساس سکس احساس ریلکسی رو در یک دقیقه با هم داشتم چه حالی داد اصلا اون روز هر چی لب و دستو غیره بود از دماغم در اومد .خوب شد با سر نرفته بود وگرنه باید زنگ میزیم اتش نشانی !!!!وای چه داستانی میشد!!!!

یک نتیجه اخلاقی

هر وقت خواستید سکس داشته باشید مکان هم نداشتید  و توی سینما هم بودید و امپرتون (انگیزه سکسی)هم روی هزار بود توجه کنید که در سینما هستید و باید فیلم نگاه کنید نه با کسو کون هم دیگه ور برید شما برای فیلم پول دادید نه برای مکان و این یادمون باشه که مکان مهدیه تهران هست نه سینما.(در غیر اینصورت به گا خواهید رفت)